سروده گاهان

1-   ای اهورا مزدا با اندیشه نیک به تو روی می اورم

2- پروردگارا چنان کن که درپرتوراستی ودرستی وبا برخورداری از خرد ودانش ونهاد پاک روان افرینش 

را خشنود سازم

3-هر مرد وزن راه نیک و بد خود را بر گزیند

4-پروزدگارا چنان کن که در پرتو کلام مقدس وبا نیروی بیان گمراهان را به برترین راه که همانا راه راستی ویکتا

پرستی است رهبری کنم

5-خدای دانا اگاه ترین است

6-پروگارا در پرتو اندیشه ی نیک وراستی به سوی ما ای وما را رز بخشایش دیرزیوی برخوردار ساز ای هستی بخش دانا به زرتشت و همه دوستان  او نیروی مینوی وشادمانی ارزانی دار تا بر کینه ی دشمنان خود چیره گردم

7-اهورا مزدا سر پشمه داد وخرد است 

8-ای هستی بخش ای برتر از همه به کسانی که از بخشش نیک اندیشی بر خوردارند بهشت ارزانی دار

9-ای اهورا مزدا به کسانی که با درست کرداری ونیک اندیشی ستایش تورا به جای اورند کامروایی بخش وارزوهای انان را براورده ساز چه به خوبی میدانم  ستایشی  که بدون ریا  واز روی راستی 

به در گاهت پیشکش می شودبازتاب نیک خود را بروز خواهد داد

10-کوتاهی وغفلت از راهروی راه راست پایانی جز ناله وافسوس نخواهد داشت

11- از راه نیک اندیشی وستایش درست می توان  به خدا که اصل راستی وپاک منشی است رسید

12-ای اهورا مزدا انچنان نیرویم بخش که بتوانم  صلح وسازش را بر قرار کنم وبیداد وستم را براندازم

13-را ه یکی است وان راستی است

14ای مردم بهترین سخن را به گوش بشنوید وبا اندیشه  روشن بنگرید وبا ژرف بینی ان را 

برسی کنید وسپس از را نیکی وبدی یکی را انتخاب کنید

15- من وران افرینش هردو با احترام  ودست های برافراشته اهورا مزدا را ستایش کرده واز او خواستاریم که هر گز

به نیکوکاران وپارسیان گزندی نرسد ونیز از حمله دشمنان وبد کاران در امان باشند 

16 پیش از فرا رسیدن روز واپسین همه به پا خیزند ودر گسترش راستی بکوشید

 گاتاها زرتشت در تمام طول تاریخ ایران تا امروز برتمام دانش کشور سایه افکنده است.

جمله در گاتاها چنین میگوید {انجا که شناخت باشد از دورویی وتزویر خبری نیست .

بسیاریاز دانشمندان هستند که می گویند ایا قبل از اسلام فارابی داشته ایم ابن سینا داشته ایم

واگر داشته کتا ب انها چه شده/؟

یکی از افتخارات ما ایرانیات ایناست مهزمانی که تاریخ را می شناسیم نیاکان ما با سال ماه خورشیدی کار می کردند

 هنوز کسانی هستند که از سال وماه قمری استفاده می کنند 

وقتیکه که به ایرانیان حمله شدهمراه بود با کشتار قتل غارت  شهری نبود که 2 یا 3 بار تصرف نشده باشد

من برای نمونه از دو شهر نام میبرم یکی سیستان است  

حدود سال سال 400 هجری قمری نوشته 

وقتی که خواستند سیستان را بگیرند در جلوی دروازه شهر میدانی بود تپه از کشته ها روی هم 

گذاشته بودند فرمانده فاتح روی تپه کشتگان ایستاد  وگفت فرمانروای شهر را بیاورید

پیرمردی را با لباس سفید اوردند پیرمرد پس از اینکه چهر ه اورابا ان همه کشته ها می بیند فریاد براورد 

این همان اهریمن است//؟

یکی دیگه از شهرایی که نام می برم خوارزم است در جلو دروازه شهر که میدان وسیعی بود برای مردم

برای مردم صحبت میکرد ازجمله گفت از فاضلان 4 هزار نفر بیاورند مردم فکر می کردند مانند

انچه که چنگیز وتیمور بعدها کردند میخاهدکه انهارا تبعید کند؟

خوارزم مگر چقد جمعیت داشت  که او 4 هزار نفر از انها را بخواهد او دستور داد هزار نفر در سمت را ست هزار نفر در سمت چپ

وهزار نفر در در پیش وهزار نفر در پشت سراو گردن بزنند واو ان زمان دستور داد از خوارزمیان هر کس 

پارسی صحبت کند زبان اورا ببرند دیگر به انها عجم به معنی گنگ است

.......................................................................................................................................

این زما ن از خراسان بزرگ  ابوریحان بیرونی ابن سینا  خیام  خواجه نصرادین طوسی ابوالوفای بوزجانی ودیگران 

ازنام اوران ریاضی است .

ابوالوفای بوزجانی در 1100 سال پیش در اینجا پروش یافته ودرس خوانده و اکجا یا د گرفته وپس از انکه مشهور شد اورا به بغداد فر خواندند

وقتیکه به شرح حال او مراجعه کردم معلوم شد که تمام اگاهیهای اولیه اش را نزد

دائی وعمویش فرا گرفته  ایا انچه را که دائی وعمویش باو یاد دادند از یونانیان بوده

نه انها از عهمان منابع ایرانی استفاد کرده اند

در ست است که ایرانی مورد ظلم ستم قرار گرفته ولی فرهنگ خودرا نسل به نسل نگاه داشته

در همه شهرهای ایران دیدم  که پزشکی اختر شناسی ریاضی وفلسفه می خواندند

پلونیوس یک از مورخان یونانی در قرن اول پیش از میلاد که از همه ایران دیدار کرده می گوید وقتی من در ایران بودم

 داشتند شعاع زمین وانحنای زمین را اندازه میگرفتند اکنون بخواهند شعاع زمین را اندازه بگیرند اگر اختر شناسی وریاضی ندانند نمی توانند

می دانستند که دور انرا اب فرا گرفته است

از اینها گذشته این سئنه ی ایرانی که اسم بردم پس مرگش به به اسطوره تبدیل شد وسنا هم از سئنه به معنی پزشک مطلق بوده سیمرغ که در شاهنامه امده همان کلمه سئنه ی ودر واقع بمعنی پزشک است

ابن سینا به معنی پزشک زاده است

در مورد یونان سخن گفتم 

در اینجا باید بگویم که فیثا غورث نخستین  فیلسوف و ریاضی دان  یونانی است او 20 سال در ایران وبابل به سر برده است 

 بابل هم در ان زمان بخشی از ایران بوده است

 به جای اعتدال بگو میانه رو

به جای اعتقادات بگو باورها

به جای اعتماد به نفس بگو خود باوری 

به جای اعجاب انگیزببگو شگفت انگیز

به جای اعدام کردن بگو سر به نیست کردن

به جای اعراب بگو تازیان

به جای اعلام کردن بگو اگاه کردن

به جای اعلان اگهی 

به جای اعیاد بگو جشن ها

به جای اغتشاش بگو اشفتگی 

به جای اغلب بیشتر 

به جای افتتاح بگو گشایش 

به جای افتخار بگو سربلندی 

به جای افتضاح بگو رسوایی

به جای افراد کسان 

به جای افرادیکه بگو کسانیکه

به جای افسوس بگو دریغا

 به جای اقامت بگو بگو ماندن 

به جای لقبال بگو بخت 

به جای اقتباس از بگو برگرفته 

 سرودهای پر معنی پیامبر زرتشت

 به انتلاف بگو همایه 

به جای ابتدا بگو نخست

به جای ابتدای بگو ساده ترین

به جای ابتلاء بگو دچاری

به جای ابتکار بگو نواوری

به جای ابدیت بگو همیشگی

به جای ابن سینا بگو پور سینا

به جای اتباع بگو شهروندان 

به جای اتحاد بگوهمبستگی

به جای اتفاق بگو رویداد یا رخ داد

به جای اجتناب بگو دور ی

به جای اجرت بگو دستمزد

به اجناس بگو کالاها

به جای اجیر بگو مزدور

به  جای احترام بگو ارج

به جای احتمالا بگو شاید چه بسا

به جای احتیاج بگو نیاز

به اخسان بگو نکویی

به جای احسنت بگو باریکلا افرین

به جای احضار بگو فراخواندن

به جای احیانا بگو شاید

به جای  اخاذی بگو زورگیری

 به اخبار بگو تازه ها

 به جای اختراع بگو نواوری 

به جای اخذ بگو دریافت 

 به جای اخطار بگو هشدار

به جای اخیرا بگو تازیگی

به جتی اذان بگو بنگ نماز

به جای اذیت بگو ازار چ

به جایارئه کرد بگو روکرد

به جای ارضی بگو زمین ها

به جای ارتجاع بگو واپسگرا

به ارتعاش بگو لرزش

به ارتفاع بگو بلندی

به ارزاق بگو خواروبار

به جای ارسال بگو فرستادن

به جای ارشد بگو بزرگتر

به جای ارفاق بگو اسانگیری

به جای ارکان بگو پایه ها

به جای ارکستر بگو همنوازی 

به جای اریکه بگو تخت

 به جای اوایل بگو از اغاز

به جای از این طریق بگو ازاین روش

به جای از این قبیل بگو از این دست

به جای ازاین نظر  بگو از این رور

به از جانب بگو از سوی

این برگ 1 بود